گفتی اندر خواب بینی بعد این روی مرا / ماه من ، در چشم عاشق آب هست و خواب نیست
.
.
.
گاهی به آسمان نگاه کن ، شاید کبوتری خسته به آشیانه ی دلت محتاج باشد
.
.
.
بهاران من ، طوفان ها در رقص عظیم تو به شکوهمندی نیلبکی می نوازند ، و ترانه ی رگ هایت آفتابی همیشگیست
.
.
.
دوریت زمستانی دیگر است ، کمتر از من دور شو ، باز سرما خورده ام
.
.
.
نبودنت را با ساعت شنی اندازه گرفته ام ، اکنون یک صحرا گذشته است !
.
.
.
کاش دستانم آنقدر بزرگ بود که می توانستم چرخ و فلک دنیا را به کام تو بچرخانم
.
.
.
همدم تنهایی شب های من ، اشک است و بس / مرهم زخم دل تنهای من ، اشک است و بس / گر نمیبینی غمی اندر نگاه خسته ام / آنچه میشوید غم از چشمان من ، اشک است و بس
بس
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
آمار سایت